ثروت شادی نمی آورد
روانشناسی-داشتن زندگی شاد حق همه انسان هاست. روان شناسان بر این باورند شاد بودن یکی از بزرگ ترین مبارزات انسان در صحنه زندگی است. شادمانی و خرسندی در افراد به فاکتورهایی در جامعه و خانواده بستگی دارد، از این رو برخی از متخصصان بر این باورند که شادمانی یک حالت ذاتی و خدادادی نیست بلکه مهارتی است که افراد در طول زندگی باید آن را بیاموزند.
در زمینه شاد زیستن، رموز آن و ویژگی افراد شاد با دکتر بهروز بیرشک، عضو هیات موسس انجمن روان شناسان و مشاوران و دانشگاه علوم پزشکی گفت وگو کرده ایم که در زیر می خوانید.
● مسیرهای شاد زیستن
دکتر بهروز بیرشک در زمینه جدولی که هرساله میانگین شادی و شادمانی را در کشورهای مختلف جهان محاسبه می کند، می گوید: «رتبه ایران در این جدول رتبه چندان خوبی نیست و به نوعی پایین تر از میانگین شادمانی و شاد زیستن در جهان است.» «مارتین سلیگمن» روان شناس معروف از دهه ۹۰ میلادی به بعد روان شناسی را مورد نقد قرار داد. وی معتقد بود چرا هر زمانی که صحبت از روان شناسی می شود از اختلالات و مشکلات صحبت به میان می آید و از مباحث مثبت حرفی زده نمی شود. وی جزو نخستین کسانی بود که روان شناسی مثبت نگر را مطرح کرد و شاد زیستن را در این نوع روان شناسی جای داد. وی شادی را رسیدن به شناسایی و شناخت رشد توانایی هایی که فرد در رابطه با زندگی و افراد داشته باشد که برایش شادمانی را به ارمغان می آورد، می داند. این استاد دانشگاه مسیرهای مختلف شادمانی را این گونه برشمرده است: «مسیر دلپذیری که شامل تجربه هیجانات جالب در گذشته انسان هاست. مسیر نشاط و لذت، آنچه که فرد را در زمان حال خوشحال می کند و مسیر خوش بینی و امید که به آینده مربوط می شود.» وی در پاسخ به اینکه آیا شاد بودن ذاتی است یا اکتسابی، اظهار داشت: «برخی از روان شناسان معتقدند شاد بودن پیام های ژنتیکی دارد و در مقابل عده ای اعتقادشان بر این است که محیط در شاد بودن فرد نقش دارد. اما اگر بخواهیم پاسخ کلی در این زمینه ارایه دهیم، باید گفت شاد بودن فرد تلفیقی از محیط و ژنتیک است.»
● رابطه رفاه مالی با شاد زیستن
دکتر بیرشک معتقد است تغییر در وضعیت مالی و اقتصادی یا رفاه مالی در یک مقطع زمانی موجب شادمانی می شود اما از آنجا که خیلی زود این وضعیت عادی می شود شادی هم زودگذر است. آنچه بیشتر از همه موجب شاد زیستن افراد به صورت جهانشمول می شود، استفاده از حداکثر امکانات رفاه اجتماعی است که دربردارنده امنیت اقتصادی، مالی، بهداشتی و آموزشی است: «ما در بررسی جداول و آمارها می بینیم که مردم کشورهای اسکاندیناوی به دلیل استفاده از حداکثر امکانات در همه زمینه ها شادترین افراد جهان هستند در حالی که در کشوری مثل آمریکا که از رفاه مالی بیشتری نسبت به اسکاندیناویایی ها برخوردار است، میزان شادی افراد کمتر است در نتیجه باید گفت مردم کشورهای ثروتمند لزوما شادتر نیستند. مثلا مردم در کشور فقیری چون هندوستان از شادترین افراد هستند که این امر حتی در فیلم هایشان به وضوح دیده می شود.»عضو هیات علمی انجمن روان شناسان و مشاوران معتقد است: «یکی از موارد دیگری که منجر به شاد شدن افراد در کشورهای مختلف می شود این است که دولت ها سعی می کنند موقعیت ها و بهانه هایی را به وجود آورند که مردم شان شاد باشند. مانند فعالیت های همگانی مانند موسیقی، سرگرمی، کارناوال ها و... .» بیرشک بر این باور است که شاد زیستن مردم با دو مورد رابطه تنگاتنگ و جدایی ناپذیری دارد که یکی اعتماد به نفس است و دیگری شادی. وی در زمینه اعتماد به نفس بیان داشت: «تا زمانی که اعتماد به نفس درونی نباشد و بیرونی باشد یعنی فرد با خود بگوید من اعتماد به نفسم را از دیگران می گیرم، هنگامی که این محرک ها را از بیرون نداشته باشد اعتماد به نفسش شکننده و موقتی است. حتی در مورد شادی هم این زمینه صدق می کند. شادی های غیردرونی زودگذر و موقت است مانند موفقیت شغلی که اولش برای فرد شادی بخش است اما پس از مدتی عادی و دچار روزمرگی می شود. شادی زمانی لذت بخش است که از درون فرد نشأت بگیرد.»
شخصیت سالم یعنی چه شخصیتی؟
شخصیت سالم یعنی چه؟
داشتن هر ویژگی شخصیتی، تا زمانی كه باعث آسیب به خود فرد و آزار دیگران نشود، به هیچوجه بیماری محسوب نمیشود...
برخی، هنگام معاشرت با دیگران، ذهنیتهای مختلفی درباره آنها پیدا میكنند؛ مثلا میگویند فلانی چقدر بدبین است، چقدر زود عصبانی میشود یا اصلا آدم مرموزی نیست و ظاهر و باطنش یكی است.
بیان این ذهنیتها ممكن است باعث شود فرد مقابل دریابد چگونه شخصیتی دارد و ویژگی یك شخصیت سالم چگونه است. دكتر سیدعلی احمدی ابهری، روانپزشك و استاد روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی تهران، در گفتوگو با «سلامت» درباره شخصیت و انواع آن بیشتر برایمان توضیح دادهاند.
به الگوهای بارز رفتاری در پاسخ به تجربههای درونی ذهنی یا تجربههایی كه در مورد جهان خارج داریم، «شخصیت» گفته میشود. به این ترتیب انسانها از لحاظ رفتاری، عقیدتی، سلیقهای و دیدگاه با یكدیگر متفاوت میشوند و هر یك ویژگیهای شخصیتی خاص خودشان را پیدا میكنند؛
یعنی نوع لباس پوشیدن، آداب و رسوم و روابط اجتماعی هر فردی با دیگری تفاوت دارد اما این ویژگیهای شخصیتی در بیشتر مردم هر جامعهای نزدیك به هم و بهگونهای است كه تفاوتها چندان به چشم نمیآیند. معمولا همه افراد یك جامعه، این تفاوتهای اندك را میپذیرند و با معیارهای طبیعی جامعه هماهنگ است.
اگر بخواهیم انسانها را در یك طیف گسترده بررسی كنیم، باید افراد سالم را در یك سر طیف و ناسالمها را در سر دیگر طیف بگنجانیم. اما ویژگیهایی وجود دارند كه به سر طیف سالم نزدیكتر هستند و ما نیز آنها را سالم میدانیم.
سلامت: لطفا درباره این ویژگیها برایمان بگویید.
1. برخی انسانها درونگرا هستند. این گروه به خیلی از مسایل بدبین و گوشهگیرند، به راحتی به دیگران اعتماد نمیكنند، هنگام بحث و پیشامدها زود عصبانی میشوند و پرخاش میكنند، مسوولیتپذیر نیستند.، به وفاداری دیگران تردید دارند و بهطور كلی در جامعه به آدمهای خشك و جدی معروفند. برخی از آنها خرافاتی هم هستند و به جادو و فال و رمالی اعتقاد دارند.
2. برخی افراد خصوصیات برونگرایی دارند؛ بیشتر تمایل دارند حرف بزنند و هرچه بیشتر خود را نمایش دهند، ظاهر هیجانی دارند و گاهی طوری لباس میپوشند كه غیرعادی جلوه میكنند. آنها علاقه دارند حد و مرزها را بشكنند و از این كار نیز هیچ ابایی ندارند. ممكن است رفتارهای خشنی از خود نشان دهند و قانون را هم زیر پا بگذارند و از این كار لذت میبرند.
3. انسانهای مضطرب، اصلا آدمهای راحت و آرامی نیستند و دوست دارند بیشازحد در كارشان نظم وجود داشته باشد. شاید افكار خیالپردازانه نداشته باشند و گوشهگیر هم نباشند، اما زیاد با دیگران نمیجوشند و رفتارهای اجتماعی خیلی خوبی هم از خود نشان نمیدهند و تعاملات اجتماعیشان دچار مشكل است. وسواسیها نیز به این گروه تعلق دارند و افراد وسواسی اصولا كمالگرا هستند و با قانون همه یا هیچ زندگی میكنند. به طور كلی مضطربها و وسواسیها، در روابط با دیگران نرم نیستند. بیقراری، یكدندگی و لجاجت از خصوصیات بارز آنهاست و قصد دارند برای هر موضوعی دلیلتراشی كنند و توجیه عقلانی داشته باشند. اهل مزاح و شوخی نیستند و دیگران نیز به سختی میتوانند با آنها سازش كنند.
سلامت: همه ما انسانها در این 3 گروه قرار میگیریم؟
نه، ویژگیهای شخصیتی دیگری نیز داریم كه در این 3 گروه جای نمیگیرند؛ مثلا افراد وابسته نمیتوانند مستقل عمل كنند و همیشه سعی دارند به كمك دیگران مطرح شوند و اصلا اعتمادبهنفس ندارند. بعضی دیگر خیلی مطیع هستند و اغلب سعی دارند دل دیگران را به دست آورند و برای رسیدن به هدف تملق میكنند. بعضی از افراد نیز همیشه ناراحت هستند. این افراد افسرده نیستند و علایم افسردگی ندارند ولی خلق پایینی دارند و از آن نیز لذت میبرند و این حالت برایشان به صورت یك عادت درآمده است.
سلامت: اصلا شخصیت ما چگونه شكل میگیرد و چرا بعضی از این ویژگیها را پیدا میكنیم؟
این یك مبحث سببشناسی است؛ در باب چگونگی شكلگیری شخصیت و عوامل تاثیرگذار تاكنون نظریههای متفاوتی داده شده است؛ اینكه ژنها در این مورد نقش دارند یا نه هنوز به درستی قابل اثبات نیست اما عوامل محیطی، تعلیم و تربیت، فضای خانواده و آداب و رسوم جامعه، در شكلگیری شخصیت تاثیر زیادی دارد.
سلامت: این ویژگیها میتوانند در موفقیت انسانها نقش داشته باشند؟
هر كدام از ویژگیهایی كه نام بردم، به میزان كم میتوانند نقش بسیار مفیدی در افراد جامعه داشته باشند. وجود كمی خودشیفتگی، كمی اضطراب و وسواس یا سایر صفتها حتی میتواند باعث موفقیت انسان شود، اما همانطور كه میدانیم، اختلال شخصیت نمایشی، نوعی از ناهنجاریهای روانشناختی است. اینكه انسان همیشه سعی كند خود را مطرح كند و به رخ دیگران بكشد، اصلا كار صحیحی نیست اما اگر به فكر ظاهر خود نباشد و به نظر دیگران در مورد شكل و ظاهرش اهمیت ندهد، او را به سوی شلختگی پیش میبرد و این حركت غیراجتماعی است. ویژگیهای شخصیتی اگر باعث آسیب رساندن به خود فرد و آزار دیگران نشوند، به هیچوجه بیماری محسوب نمیشوند. داشتن همه ویژگیها به میزان اندك كاملا طبیعی است.
نوع خندیدنتان نشان از سلامتی شما دارد
تاثیر موسیقی بر روان انسان
با قاطعیت خواستههای خود را عنوان کنید
چرا دوست داريد با افراد شبيه خودتان ازدواج کنيد؟
در این جا باید پرسید كه آیا هرچه بیشتر كار می كنیم، كمتر لذت می بریم؟ امكان دارد شغلها، منبع ناخوشی باشند. امروزه دو عامل فشار روانی (استرس) و افسردگی بالینی، محل كار را «خلل پذیر» می سازند. به موجب بررسی پیمایشی كه توسط جامعه كارشناسان مدد كار كارمندان (ایی ای پی ای) صورت گرفت، معلوم شد كه فشار روحی و افسردگی بالینی به ترتیب دومین و سومین مشكل بسیار مهم محل كار، البتــه بعد از بحران خانوادگی، محسوب می گردد. برآورد شده است كه هر ساله در ایالات متحده بر اثر كاهش بازدهی، كارگریزی و مرگ نابهنگام، میلیاردها دلار به هدر می رود. پنجاه درصد تلفات جانی ناشی از ده علت عمــده ی مــرگ و میـر در ایالات متحده را می توان به عوامل رفتاری، از آن جمله فشار روانی نسبت داد. فشار روانی و كامیابی ما برای انجام كار به نیكوترین شیوه ای، باید تنش و فشار روحی ایجاد كنیم. به جریان یافتن آدرنالین درخونمان نیاز داریم. ولی تنش زیاده از حد، موضوع متفاوتی است. شایع ترین علامتهای فشار بی نهایت شغل عبارتند از خستگی، بی خوابی، فشار خون، سردرد، زخم، ترش كردن، ناتوانی در تمركز یا آرمیدن و بی اشتهایی. چنانچه افسردگی بالینی موردتوجه قرار نگیرد، احتمالاً از تنش محل كار ناشی می گردد. چه بسا افسردگی به عنوان اعمال تكانشی (براساس انگیزش ناگهانی) یا بی نتیجه، زودرنجی (تندمزاجی) و خشم، دیر رسیدن و تمایل به دوری جستن از همكاران نمایان گردد.