معمای عشق
از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزد
از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.
از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.
از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.
از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .
از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.
از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد
از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد میشود.
از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر میگذارد
از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟ گفت فقط یک نگاه
پسوردهای موفقیت در قرآن کریم
و نیکی با بدی یکسان نیست. [بدی را] به آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یکدل میگردد.
همه کارشناس مسائل اجتماعی شدهاند و پای صحبت هر کسی مینشینی میتواند ساعتها از در و دیوار و مردم و مسئولین انتقاد کند و به همه بفهماند که من هم از مسائلی که در اطرافم میگذرد سر در میآورم و میتوانم آنها را درک کنم و شاید آنها را به چالش بکشانم .
اما در این میان مشکلی که وجود دارد و دامن گیر خیلی از ما شده این است که نقش خودمان را در مشکلات جامعه نادیده میگیریم بدین معنا که هر جامعه ای خواه ناخواه با مشکلات زیادی مواجه است که میتوان علتهای مختلفی را برای آن به تصویر کشید اما در کنار همه این مشکلات خود ما هم در صورتی که عملکرد بدی در جامعه داشته باشیم میتوانیم علت به وجود آمدن بسیاری از مشکلات شویم .
نکته قابل توجه در این میان این است که قبل از اینکه از هر چیزی خواه جامعه و خواه مسئولین و خواه اطرافیان خود انتقادی بکنیم کمی به کارهای خودمان بیندیشیم که آیا عملکرد من هم در جامعه تأثیر دارد یا خیر؟ و اگر من کاری که با قانون و اخلاق و دین مخالف است انجام بدهم آیا این عملکرد بد من هم میتواند سبب بروز بعضی از مشکلات شود؟
جواب این سؤال کاملاً روشن است که افراد در جامعه به مثابه اعضای یک جامعه هستند و عملکرد فردی چه خوب و چه بد میتواند در جامعه موثر باشد و جامعه را به سوی خوبیها و یا به دره سقوط و هلاکت راهنمایی کند .
پس حال که عملکرد ما این قدر در جامعه موثر است بیایید همه کارهای خودمان را به نحو احسن و جامع و کامل و بدون هیچ نقص و عیبی انجام دهیم چرا که ما خداوندی داریم که همه کارهای خود را به نحو احسن انجام میدهد و بارها فرموده است:
1) بهترین سرگذشتها را بیان میکند:
(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ به ما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هذَا الْقُرْآن: ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو حکایت میکنیم)( یوسف: 3)
2) بهترین بیان را دارد :
(وَ لا یَأْتُونَکَ به مثلٍ إِلاَّ جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسیراً: و برای تو مَثَلی نیاوردند، مگر آنکه [ما] حق را با نیکوترین بیان برای تو آوردیم.)( الفرقان : 33)
3) بهترین آفریدگار است:
(الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طین: همان کسی که هر چیزی را که آفریده است نیکو آفریده، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.)( السجدة : 7)
4) بهترین سخن را نازل کرده است :
(اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ : خدا زیباترین سخن را نازل کرده است)(الزمر: 23)
حال خداوندی که تمام کارهای خود را به بهترین نحو ممکن انجام میدهد از ما خواسته است تا ما هم کارهایمان را به نحو احسن انجام دهیم و فرموده است :
(وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا: و اوست کسی که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید)( هود: 7)
پسوردهای موفقیت
پس برای اینکه موفقیت را دریابید یکی از پسوردهای مهم برای ورود در سرزمین موفقیت این است که همه کارها را به نحو احسن انجام دهید:
1) در تصرفات و فعالیتهای اقتصادی به بهترین شکل عمل کنید:
(وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْط: و به مال یتیم - جز به نحوی [هر چه نیکوتر]- نزدیک مشوید، تا به حد رشد خود برسد. و پیمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپیمایید.)(انعام: 152)
2) با مخالفان خود با بهترین روش بحث کنیم:
(ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَن: با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوهای] که نیکوتر است مجادله نمای.)( النحل: 125)
3) بهترین سخنان را قبول کنیم:
(الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ : به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان.)( الزمر : 18)
4) در روابط اجتماعی به بهترین شکل برخورد کنیم :
(وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ:و نیکی با بدی یکسان نیست.[بدی را] به آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یکدل میگردد.)(فصلت: 34)
منبع :وبلاگ حافظان نور
سفارش امام زمان (عج) به ذکری در رکوع نمازها
شاید بعضی ازشما دیده باشیدبرخی ائمه جماعات دررکوع آخر نمازشان این ذکر رامیگویند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم». این دستورالعملی است که خود آقا امام عصر (عج الله) دردیدار باآیت الله مرعشی نجفی به ایشان فرمودندکه دررکوعهای نماز بویژه رکوع اخر تاکید کردند بخوانید.
محمد قبادی نویسنده وبلاگ دیتا در آخرین پست وبلاگش نوشت:
شاید بعضی ازشما دیده باشیدبرخی ائمه جماعات دررکوع آخر نمازشان این ذکر رامیگویند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم». این دستورالعملی است که خود آقا امام عصر (عج الله) دردیدار باآیت الله مرعشی نجفی به ایشان فرمودندکه دررکوعهای نماز بویژه رکوع اخر تاکید کردند بخوانید.
ترجمه آن ذکر این است: بارالها درودبرمحمدوآلش بفرست و بر عجز وناتوانی مارحم کن وبه حق محمد وآل او به داد ما برس.
دیدار یار غائب - ملاقات حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی، قدس سره
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت، علیهم السلام، در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدارجمال مولایمان بقیة الله الاعظم، عجل الله تعالی فرجه، داشتم با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم، به این نیت که جمال آقا صاحب الامر، علیه السلام، را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم.
تا ۳۵ یا ۳۶ شب چهارشنبه ادامه دادم تصادفا در این شب رفتنم از نجف به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود نزدیک شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصا از زیادی قطاع الطریق و دزدها، ناگهان صدای پایی را از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت:ای سید! سلام علیکم.
ترس و وحشت بکلی از وجودم رفت و اطمینان وسکون نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن میگفتیم و میرفتیم از من سؤال کرد:
کجا قصد داری؟
گفتم: مسجد سهله.
فرمود: به چه جهت؟
گفتم: به قصد تشرف و زیارت ولی عصر، علیه السلام.
مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان که مسجدکوچکی است نزدیک مسجد سهله رسیدیم داخل مسجدشده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که، مثل آن بود که دیوار و سنگها با او آن دعا را میخواندند;احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.
بعد از دعا سید فرمود: سید تو گرسنهای، چه خوب است شام بخوری.
پس سفرهای را که زیر عبا داشت بیرون آورد و درآن سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چله زمستان و سرمای زنندهای بود و من منتقل به این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟ طبق دستور آقا شام خوردم.
سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برویم.
داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده درمقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه میکردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتداکردم و متوجه نبودم که این آقا کیست؟
بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود:
ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه میروی یا در همین جا میمانی؟
گفتم: میمانم و سپس در وسط مسجد در مقام امام صادق، علیه السلام، نشستیم.
به سید گفتم: آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم؟
در جواب کلام جامعی را فرمود: این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم.
این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم میآید ارکان وجودم میلرزد به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد که به بعضی از آنها اشاره میکنم؟
۱. در رابطه با استخاره سخن به میان آمد. سید عرب فرمود:
ای سید با تسبیح به چه نحو استخاره میکنی؟
گفتم: سه مرتبه صلوات میفرستم و سه مرتبه میگویم: «استخیر الله برحمته خیرة فی عافیة» پس قبضهای از تسبیح را گرفته میشمارم، اگر دو تا بماند بداست و اگر یکی ماند خوب است.
فرمود: برای این استخاره، باقی ماندهای است که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکی باقی ماند فوراحکم به خوبی استخاره نکنید بلکه توقف کنید و دوباره بر ترک عمل استخاره کنید اگر زوج آمد کشف میشوداستخاره اول خوب است اما اگر یکی آمد کشف میشودکه استخاره اول میانه است.
به حسب قواعد علمیه میبایست دلیل بخواهیم و آقاجواب دهد به جای دقیق و باریکی رسیدیم پس به مجرداین قول تسلیم و منقاد شدم و در عین حال متوجه نیستم که این آقا کیست.
۲. از جمله مطالب در این جلسه تاکید سید عرب بر تلاوت و قرائت این سورهها بعد از نمازهای واجب بود. بعد ازنماز صبح سوره یاسین و بعد از نماز ظهر سوره عم بعداز نماز عصر سوره نوح و بعد از مغرب سوره واقعه وبعد از نماز عشاء سوره ملک.
۳. دیگر اینکه تاکید فرمودند: بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشا که در رکعت اول بعد از حمد هر سورهای خواستی میخوانی و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را میخوانی و فرمود: کفایت میکند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.
۴. تاکید فرمود که: بعد از نمازهای پنجگانه این دعا رابخوان:
«اللهم سرحنی عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان برحمتک یا ارحم الراحمین».
۵. و دیگر تاکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع درنمازهای یومیه خصوصا رکعت آخر:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم».
۶. در تعریف و تمجید از شرایع الاسلام مرحوم محقق حلی فرمود:
تمام آن مطابق با واقع است مگر کمی از مسایل آن.
۷. تاکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند و لکن یاد از آنهانمی کنند.
۸. تحت الحنک را از زیر حنک دور دادن و سر آن را درعمامه قرار دادن چنانکه علمای عرب به همین نحو عمل میکنند و فرمود: در شرع اینچنین رسیده است.
۹. تاکید بر زیارت سید الشهدا، علیه السلام.
۱۰. دعا در حق من و فرمود: قرار دهد خدا تو را ازخدمتگزارن شرع.
۱۱. پرسیدم: نمیدانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم؟
فرمود: عاقبت تو خیر و سعیت مشکور و روسفیدی.
گفتم: نمیدانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یا نه؟
فرمود: تمام آنها از تو راضیاند و دربارهات دعامی کنند.
استدعای دعا کردم برای خودم که موفق باشم برای تالیف و تصنیف.
دعا فرمودند.
در اینجا مطلب دیگری است که مجال تفصیل و بیان آن نیست پس خواستم از مسجد بیرون روم به خاطرحاجتی، آمدم نزد حوض که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد به ذهنم رسید چه شبی بود واین سید عرب کیست که اینهمه با فضیلت است؟ شایدهمان مقصود و معشوقم باشد تا به ذهنم این معنی خطور کرد، مضطرب برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسی هم در مسجد نبود. یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم و غافل بودم، مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گریه میکردم تا صبح شد، چون عاشقی که بعد ازوصال مبتلا به هجران شود.
این بود اجمالی از تفصیل که هر وقت آن شب یادم میآید بهت زده میشوم.
ده کرامت و معجزه آینده از حضرت مهدی علیه السلام
کرامات و معجزه
در آخرالزمان هر چند مردم براى روى کارآمدن دولتى قدرتمند و در عین حال پشتیبان ستمدیدگان، لحظه شمارى مىکنند، ولى به بسیارى از دولتهایى که روى کار مىآیند، خوشبین نیستند و سخن هر حزب و گروهى را نمىپذیرند و اصولاً کسى را قادر نمىدانند که بتواند نظم را به جامعه جهانى بازگرداند و دنیاى پرآشوب را سامانبخشد.
از این رو، مدّعى بازگشت نظم به جامعه و گسترش امنیّت در جهان، باید داراى توانى فوق توان دیگر انسانها باشد و اثبات این مطلب نیاز به نشان دادن کرامات و کارهاى خارق العاده دارد و شاید براى این است که حضرت مهدى(عج) در آغاز ظهور، دست به یک سلسله کرامات و معجزات مىزند؛ به پرنده در حال پرواز اشاره مىکند و او فوراً فرودمىآید و در دست حضرت قرار مىگیرد. چوب خشک را در زمین بایر فرومىبرد و آن چوب بىدرنگ سبز مىشود و شاخ و برگ مىدهد.
با این کارها به مردم ثابت مىشود که سرو کار آنان با شخصیتى است که آسمان و زمین به امر خداوند در اختیار و تحت فرمان اوست. این کرامات نویدى براى مردمى است که سالها و بلکه قرنها خود را زیر فشار و قهر آسمان و زمین مىدیدند. مردمى که از بالاى سر، مورد تهاجم هواپیماها و موشکها قرار گرفته، میلیونها قربانى دادهاند و قدرتى را نمىیافتند که مانع آن همه تجاوزات گردد؛ ولى اینک خود را در برابر شخصیتى مىبینند که آسمان و زمین و آن چه در آنهاست در اختیار اویند.
مردمى که تا دیروز، چنان در قحطى به سر مىبردند که حتى براى تهیه نیازهاى اوّلیه زندگى، رنجها و مشکلاتى را متحمّل مىشدند و در اثر خشکسالى و کمبود زراعت، در محاصره اقتصادى شدیدى قرار گرفته بودند، امروز در برابر شخصیتى قرار گرفتهاند که با اشارهاى زمین را سبز و خرّم مىکند و آب و باران را جارى مىسازد.
مردمى که دچار بیمارىهاى بىدرمان شدهاند، با کسى رو به رو مىشوند که حتى بیمارىهاى غیر قابل درمان را نیز علاج مىکند و مردگان را زندگى مىبخشد. اینها معجزات و کراماتى هستند که حکایت از توانایى، صداقت و حق بودن گفتههاى این رهبر آسمانى دارد. کوتاه سخن آن که جهانیان باور مىکنند که این نوید دهنده با هیچ یک از مدّعیان پیشین شباهتى ندارد و او همان رهایى بخش واقعى و ذخیره الهى و مهدى موعود است.
کرامات حضرت مهدى(عج) گاهى براى رزمندگانش روى مىدهد که بر ایمانشان مىافزاید و اعتقادشان را استوارتر مىگرداند و گاه براى دشمنان و یا تردید کنندگان است که سبب ایمان و اعتقاد آنان به حضرت مىشود.
اینک به بخشى از آن معجزات و کرامات اشاره مىکنیم:
1. سخن گفتن پرنده
امیرمؤمنان(ع) مىفرماید: « حضرت مهدى(عج) در مسیر حرکت خود به یکى از سادات حسنى که دوزاده هزار نفر رزمنده را به همراه دارد، برخورد مىکند؛ حسنى در مقام احتجاج برمىآید و خود را سزاوارتر به رهبرى مىداند. حضرت در پاسخ او مىگوید: «من مهدى هستم». حسنى مىپرسد: آیا دلیل و نشانهاى دارى تا با تو بیعت کنم؟ حضرت به پرندهاى که در آسمان در حال پرواز است، اشاره مىکند و آن پرنده فرود مىآید و در دستان حضرت قرار مىگیرد. آنگاه به قدرت خداوند لب به سخن مىگشاید و بر امامت حضرت مهدى(عج) گواهى مىدهد.
براى اطمینان بیشتر سیّد حسنى، امام(ع) چوب خشکى را به زمین فرو مىبرد؛ آن چوب سبز مىشود و شاخ و برگ مىدهد. بار دیگر، پاره سنگى را از زمین بر مىدارد و با یک فشار آن را خرد کرده، همانند خمیر نرم مىکند.
سیّد حسنى با دیدن آن کرامات به حضرت ایمان مىآورد. خود و همه نیروهایش تسلیم امام(ع) مىشوند و حضرت او را به عنوان فرمانده نیروى خط مقدّم مىگمارد».(1)
2. جوشش آب و آذوقه از زمین
امام صادق(ع) مىفرماید: «هنگامى که امام(ع) در شهر مکه ظهور مىکند و قصد حرکت به کوفه را دارد، به نیروهایش اعلام مىکند که کسى آب و غذا و توشه راه با خود برندارد. حضرت(ع) سنگ موسى(ع) را که به وسیله آن دوازده چشمه آب زلال از زمین جوشاند، همراه دارد. در مسیر راه هر جا توقف مىکنند، آن سنگ را نصب مىکند و از زمین چشمههاى آب مىجوشد. هر کس گرسنه باشد با نوشیدن آن سیر مىگردد و هر کس تشنه باشد، سیراب مىشود.
تهیه آذوقه و آب بین راه سپاهیان به همین ترتیب است تا هنگامى که به شهر نجف برسند؛ در آنجا با نصب آن سنگ، براى همیشه از زمین آب و شیر مىجوشد که گرسنه و تشنهاى را سیر مىکند».(2)
امام باقر(ع) مىفرماید: «هنگامى که حضرت قائم(ع) ظهور مىکند، پرچم پیامبر(ص) و انگشتر سلیمان و سنگ و عصاى موسى همراه او خواهد بود. پس به امر حضرت در بین سپاهیان اعلام مىشود که کسى زاد و توشه براى خود و علوفه براى چهارپایان بر ندارد. برخى از همراهان مىگویند: او مىخواهد ما را به هلاکت بیندازد و مرکبهاى مان را از گرسنگى و تشنگى نابود کند. اصحاب با حضرت حرکت مىکنند. به اوّلین جایى که مىرسند، حضرت سنگ را بر زمین مىکوبد و آب و غذا براى نیروها و علوفه براى حیوانات بیرون مىآید و از آن استفاده مىکنند تا به شهر نجف مىرسند».(3)
3. طىّ الارض و نداشتن سایه
امام رضا(ع) مىفرماید: «هنگامى که حضرت مهدى(عج) ظهور مىکند، زمین از نور خداوند روشن مىشود و زمین زیرپاى مهدى به سرعت حرکت مىکند (و او با سرعت، مسیرها را مىپیماید) و اوست که سایه نخواهد داشت».(4)
4. وسیله انتقال
امام باقر(ع) به شخصى بهنام سوره فرمود: «ذوالقرنین مخیّر گردید که یکى از دوابرسخت و رام را برگزیند. او ابر رام برگزید و ابر سخت براى حضرت صاحب(ع) ذخیره شد».
سوره پرسید: ابر سخت چیست؟ حضرت فرمود: «ابرهایى که در آن رعد و برق و آذرخش و صاعقه باشد. هرگاه ابرى چنین بود، صاحب شما بر آن سوار است. بىشک او سوار بر ابر مىشود و با آن به سوى آسمان بالا مىرود و آسمانها و زمینهاى هفت گانه را مىپیماید؛ همان زمینهایى که پنج عدد آن مسکونى و دو تاى دیگر ویران است».(5)
امام صادق(ع) مىفرماید: «خداوند، ذوالقرنین را در انتخاب بین دو ابر سخت و رام مخیّر کرد. او ابر رام را برگزید و آن ابرى است که در آن رعد و برق وجود نداشت و اگر ابر سخت را برمى گزید، اجازه استفاده از آن را نداشت؛ زیرا خداوند، ابر سخت را براى حضرت قائم(عج) ذخیره کرده است».(6)
5. کُندى حرکت زمان
امام باقر(ع) مىفرماید: «چون امام زمان(ع) ظهور کند، به سوى کوفه حرکت مىنماید. در آنجا هفت سال حکومت مىکند که هر سال آن برابر ده سال از سالیان شماست. پس از آن، خداوند هر چه اراده کند، انجام مىدهد». گفته شد چگونه سالها طولانى مىشود؟ امام فرمود: «خداوند به منظومه (و فرشته اداره کننده آن) دستور مىدهد که از سرعت خود بکاهد. از این رو، روزها و سالها طولانى مىشود».
گفته شد: مىگویند اگر کمترین تغییرى در حرکت آنها پدید آید، آنها به هم مىریزند و فاسد مىشوند. امام فرمود: «این سخن افراد مادّى گرا و کافر به خداست؛ ولى مسلمانان (که عقیده به خداوند گرداننده آنها دارند) چنین سخنى را نمىتوانند بگویند».(7)
6. قدرت تکبیر
کعب درباره گشودن شهر قسطنطنیه به دست مهدى(عج) مىگوید: حضرت، پرچم را به زمین فرو مىبرد و به سوى آب مىرود تا براى نماز صبح وضو بگیرد؛ آب از حضرت دور مىشود. امام(ع) پرچم را بر مىدارد و به دنبال آب حرکت مىکند تا آن که از آن ناحیه مىگذرد. آنگاه پرچم را در زمین فرو مىبرد و سپاهیان را فرا مىخواند و مىفرماید: «اىمردم! خداوند دریا را براى شما شکافت؛ همچنانکه آن را براى بنى اسرائیل شکافت». پس سپاهیان از دریا مىگذرند و رو به روى شهر قسطنطنیه قرار مىگیرند. سپاهیان نداى تکبیر سر مىدهند و دیوارهاى شهر به لرزه درمىآید.
بار دیگر تکبیر مىگویند و دوباره دیوارها مىلرزد. بار سوم که صدا به تکبیر بلند مىکنند، دیوارهایى که میان دوازده بُرج مراقبت هستند، فرو مىریزند.(8)
رسول خدا(ص) مىفرماید: «... حضرت مهدى(عج) جلوى قسطنطنیه فرود مىآید. در آن روزگار، آن دژ، هفت دیوار دارد. حضرت هفت تکبیر مىگوید و دیوارها فرو مىریزد و با کشتن تعداد بسیارى از رومیان، آنجا به تصرف حضرت مهدى(عج) در مىآید و گروهى نیز به اسلام رو مىآورند».(9)
امیرمؤمنان(ع) در این زمینه مىفرماید: «... سپس حضرت مهدى و یارانش به حرکت خود ادامه مىدهند و بر هیچ دژى از دژهاى رومیان نمىگذرند، مگر آن که با گفتن «لا إله إلّا اللَّه» دیوارهاى آن فرو مىریزد تا آن که در نزدیکى شهر قسطنطنیه فرود مىآیند. در آن جا چند تکبیر مىگویند و ناگهان خلیجى که در مجاورت آن شهر است، خشک مىشود و آبهایش در زمین فرو مىرود و دیوارهاى شهر نیز فرو مىریزد. از آنجا به سوى شهر رومیه حرکت مىکنند و چون به آنجا مىرسند، مسلمانان سه تکبیر مىگویند و شهر چون رمل و شن نرم - که در برابر تند بادها قرار گرفته باشد - از هم مىپاشد».(10)
نیز آن حضرت مىفرماید: «... مهدى(عج) به پیش روى خود ادامه مىدهد تا این که به یکى از شهرهاى مشرف به دریا مىرسد. لشکریان حضرت تکبیر سر مىدهند و در پى آن دیوارهاى شهر از هم گسیخته شده، فرو مىریزند».(11)
7. عبور از آب
امام صادق(ع) مىفرماید: «پدرم فرمود: هنگامى که حضرت قائم قیام کند ... سپاهیانى را به شهر قسطنطنیه مىفرستد. آنگاه که به خلیج برسند، جملهاى بر روى پاهاى خود مىنویسند و از روى آب مىگذرند. رومیان چون این معجزه و عظمت را مىبینند، بهیکدیگر مىگویند: وقتى سپاهیان امام زمان اینچنین باشند، خود حضرت چگونه خواهد بود! از این رو، درها را بر روى آنان مىگشایند و سپاهیان حضرت وارد شهر شده، در آنجا فرمانروایى مىکنند».(12)
8. شفاى بیماران
امیرمؤمنان(ع) مىفرماید: «... حضرت مهدى(عج) پرچمها را به اهتزاز درمى آورد و معجزات خود را آشکار مىکند و به اذن خداوند چیزهایى را از نیستى بهوجود مىآورد. بیماران دچار پیسى و خوره را شفا مىدهد و مردگان را زنده، و زندگانرا مىمیراند».(13)
9. عصاى موسى در دست
امام باقر(ع) مىفرماید: «عصاى موسى متعلّق به آدم بوده است که به شعیب (پیامبر) رسیده و پس از او به موسى بن عمران داده شده است. آن عصا نزد ماست و به تازگى که من آن را دیدم، هنوز سبز بود؛ مانند روزى که از درخت جدایش کردند. چون از آن عصا سؤال شود، سخن مىگوید و آن براى قائم ما آماده است و آن چه موسى با آن کرد، حضرت قائم نیز با آن انجام مىدهد و هر چه بدان عصا دستور داده شود، انجام مىدهد و هرجا افکنده شود، جادوها را مىبلعد».(14)
10. نداى ابر
امام صادق(ع) مىفرماید: «... حضرت مهدى(عج) در آخر الزمان ظهور مىکند. بر سر آن حضرت ابرى در حرکت است و هرجا برود، آن ابر نیز مىرود تا حضرت را از تابش خورشید حفظ کند و با صدایى رسا و آشکار، ندا مىدهد، این مهدى است».(15)
سرانجام طبق فرموده امام صادق(ع): «هیچ معجزهاى از معجزات پیامبران و اوصیا نمىماند، مگر آن که خداوند عزّوجلّ آن را به دست قائم ما انجام مىدهد تا حجّت بر دشمنان تمام گردد».(16)
_______________________________________________________________________________
1. عقدالدرر، ص97، 138، 139؛ القول المختصر، ص19؛ الشیعة و الرجعه، ج1، ص158.
2. بصائر الدرجات، ص188؛ کافى، ج1، ص231؛ نعمانى، غیبة، ص238؛ خرائج، ج2، ص690؛ نورالثقلین، ج1، ص84؛ بحارالانوار، ج13، ص185 و ج52، ص324.
3. کمال الدین، ص670؛ بحارالانوار، ج52، ص351؛ وافى، ج2، ص112.
4. کمال الدین، ص372؛ کفایة الاثر، ص323؛ اعلام الورى، ص408؛ کشف الغمّه، ج3، ص314؛ فرائد السمطین، ج2، ص336؛ ینابیع المودّه، ص489؛ نورالثقلین، ج4، ص47؛ بحارالانوار، ج51، ص157؛ ر. ک: کفایة الاثر، ص324؛ احتجاج، ج2، ص449؛ اعلام الورى، ص409؛ خرائج، ج3، ص1171؛ مستدرک الوسائل، ج2، ص33.
5. مفید، اختصاص، ص199؛ بصائر الدرجات، ص409؛ بحارالانوار، ج52، ص321.
6. اختصاص، ص326؛ بحارالانوار، ج52، ص312؛ غایة المرام، ص77.
7. مفید، ارشاد، ص365؛ بحارالانوار، ج52، ص337؛ الشیعة و الرجعه، ج1، ص400.
8. عقد الدرر، ص138.
9. العلل المتناهیه، ج2، ص855؛ عقد الدرر، ص180.
10. عقد الدرر، ص139.
11. الشیعة و الرجعه، ج1، ص161.
12. نعمانى، غیبة، ص159؛ دلائل الامامه، ص249؛ اثبات الهداة، ج3، ص573؛ بحارالانوار، ج52، ص365.
13. الشیعة و الرجعه، ج1، ص169.
14. کمال الدین، ج2، ص673؛ بحارالانوار، ج52، ص318، 351؛ کافى، ج1، ص232.
15. تاریخ موالید الائمه، ص200؛ کشف الغمّه، ج3، ص265؛ صراط المستقیم، ج2، ص260؛ بحارالانوار، ج51، ص240؛ اثبات الهداة، ج3، ص615؛ نورى، کشف الاستار، ص69.
16. خاتون آبادى، اربعین، ص67؛ اثبات الهداة، ج3، ص700.
۱۰ نکته آموزنده از حضرت امام رضا (ع)
1- سکوت و دم فرو بستن از کلام نابجا از درهای حکمت است و محبّت دیگران را جلب می کند و راهنمای انسان بر هر امر خیری است.
2- دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل و نادانی اوست.
3- محبّت به مردم نیمی از عقل است.
4-عقل کسی کامل نیست مگر اینکه در او ده خصلت باشد: از او امید خیر برود، مردم از شر او در امان باشند، کار خوب دیگران را بزرگ بشمارد - گرچه کوچک باشد، کار خوب خود را کم بشمارد- گرچه زیاد باشد، از مراجعه دیگران برای احتیاجاتشان خسته نشود، در طول زندگی از طلب علم خسته و دلسرد نشود، فقر در راه خدا را از ثروت بیشتر دوست بدارد، ذلّت در راه خدا از عزّت در کنار دشمن خدا برایش محبوب تر باشد، و میل او به گمنامی از مشهور شدن بیشتر باشد. اما خصلت دهم که خیلی مهم است این است: همه را از خود بهتر و پرهیزگارتر ببیند. وقتی شخص بد و پستی را ببیند، بگوید او بهتر از من است، زیرا چه بسا خیر او در درونش پنهان است، بر خلاف خیر من که ظاهر است. و اگر فردی را ببیند که از خودش بهتر و پرهیزگارتر است، برای او تواضع کند تا به درجه او برسد. و چون این خصلت را دارا شد، بزرگواری اش بالاتر می رود، خیر و خوبی اش بهتر و پاکتر میگردد، پاداش نیکو دریافت میکند و سرور اهل زمان خود میشود.
5- زمانی خواهد رسید که اگر عافیت ده قسمت بشود، 9 قسمت آنها در کناره گیری از مردم محقق میشود و یک قسمت دیگر در سکوت.
6- کمک به یک فرد ضعیف بهتر از صدقه دادن است.
7- مؤمن در حال غضب هم از دایره حق بیرون نمیرود و در حال رضایت هم در باطل داخل نمیگردد و هرگز بیش از حق خود مطالبه نمیکند.
8- هرگاه بندگان خدا گناهان تازهای انجام دهند، که سابقه نداشته است، خداوند هم آنها را به بلاهایی تازه مبتلا می کند که پیش از آن ندیدهاند و نمیشناسند.
9- روزی حضرت رضا علیه السلام از یکی از غلامان خود پرسید:«آیا امروز چیزی در راه خدا انفاق کرده اید؟» غلام گفت:«نه.» امام فرمود:«پس خداوند از کجا به ما عوض دهد؟! برو چیزی در راه خدا انفاق کن، حتی اگر یک درهم باشد.»
10- حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود: «اگر خوشحال میشوی که با ما در درجات بلند بهشت باشی، پس برای اندوه ما اندوهناک و برای خوشحالی ما مسرور باش! بر تو باد دوستی ما اهل بیت. بدان اگر کسی سنگی را دوست بدارد، خداوند او را در روز قیامت با آن سنگ محشور میفرماید.»
صفحه قبل 1 صفحه بعد
صفحه قبل 1 صفحه بعد