شکار پلنگ
روزي پلنگي وحشي به دهكده حمله كرده بود. شيوانا همراه با تعدادي ازجوانان براي شكار پلنگ به جنگل اطراف دهكده رفتند.
اما پلنگ خودش را نشان نمي داد و دائم از تله شكارچيان مي گريخت.
سرانجام هوا تاريك شد و يكي از جوانان دهكده با اظهار اينكه پلنگ داراي قدرت جادويي است و مقصود آنها را حدس مي زند خودش را ترساند و ترس شديدي را بر تيم حاكم كرد.
شيوانا با خوشحالي گفت كه زمان شكار پلنگ فرا رسيده است و امشب حتما پلنگ خودش را نشان ميدهد!
ازقضا پلنگ همان شب خودش را به گروه شكارچيان نشان داد و با زخمي كردن جواني كه به شدت مي ترسيد ، سرانجام با تير هاي بقيه از پا افتاد...
يكي از جوانان از شيوانا پرسيد: چه چيزي باعث شد شما رخ نمايي پلنگ را پيش بيني كنيد؟ در حالي كه شب هاي قبل چنين چيزي نمي گفتيد!؟
شيوانا گفت : ترس جوان و باور او كه پلنگ داراي قدرت جادويي است باعث شد پلنگ احساس قدرت كند و خود را شكست ناپذير حس كند. اين ترس ها و باورهاي ترس آور و فلج كننده ما هستند كه باعث قدرت گرفتن زورگويان و قدرت طلبان مي شوند. پلنگ اگر مي دانست كه در تيم شكارچيان ، كساني حضور دارند كه از او نمي ترسند هرگز خودش را نشان نمي داد ...!
سخن روز : در درون جسارت ، نبوغ و قدرت سحر آمیزی نهفته است .گوته
نظرات شما عزیزان: