چشم به راه توام
نمیدانم کجا هستی و به کجا مینگری ،
نمیدانم در چه حالی و به چه می اندیشی!
نمیدانم به یاد منی یا در حال فراموش کردن من ،
نمیدانم به عشق منی یا به عشق در آغوش گرفتن غم!
بدان که من در همانجا هستم که با هم بودیم ،
به لحظه ی غروب مینگرم همانجا که دستانت در دستانم بود!
حال من خراب است ، دلتنگی و انتظار است !
بدان که به یاد توام ، هم عاشقم و هم چشم به راه تو ام!
بدان که به عشق تو زنده ام ، آرزوی من در آغوش کشیدن تو است!
نمیدانم آیا میدانی که من کیستم ؟
من همانم ، همان کسی که عاشقانه تو را دوست میدارد!
من همانم که لحظه ها را میشمارد تا لحظه ای تو را ببیند و باز ببیند....
آن لحظه که تو را میبینم بیشتر عاشقت میشوم ،
و آنقدر تو را میبینم تا دیوانه ی تو شوم!
نمیدانم کجا هستی و به کجا می نگری!
بدان که در قلب منی و به من مینگری و
من هم عاشقانه به چشمان زیبایت مینگرم!
نظرات شما عزیزان: