10 وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر
انتخاب همسر همیشه حساس و نیازمند دقت است. اما اگر در یکی از 10 موقعیت زیر قرار دارید، این حساسیت برایتان بیشتر هم خواهد بود. بنابراین بی گدار به آب نزنید و مرحله به مرحله با سنجش شرایط آینده پیش بروید.
1- زیبایی خیره کننده
شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟
موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم
2-پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه
می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند
موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر خانم دکتر نخواهید بود!
اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟
3- شیفتگی و عشق بی اندازه
مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.
اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.
اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.
4- احساس تنهایی شدید
تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و...، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.
تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!
افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.
5-عجله
*برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود* آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟
شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.
در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!
6-سن پایین
شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.
این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر 20 سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.
درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟
با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!
7- شناخت ناقص
دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید. احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.
8- بحران روحی
در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.
9- سرخوشی و هیجان
در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.
10- چشم و هم چشمی
متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.
از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند
چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید.


جز عشق به چه نیاز دارید؟
اکثر زوج هایی که دوره ی نامزدی را می گذارنند یا تازه ازدواج کرده اند ، امید زیادی به آینده دارند. آن ها احساس می کنند که "عشق، همه چیز را تسخیر خواهد کرد" اما آنها چگونه می توانند تضمین کنند که مانند میلیون ها زوج دیگر در رابطه ای خسته کننده و کسل کننده قرار نخواهند گرفت؟
رابطه ای که در آن همواره زوج های نابه سامان منتظر وقوع معجزه ای هستند تا آنها را از این وضع ملال آور نجات دهد و یا با علم به اینکه معجزه ای رخ نخواهد داد، نسبت به اوضاع نا به سامان خود به نوعی بی تفاوتی دچار شوند و در بهترین صورت به خود بگویند: "به خاطر خانواده به خاطر بچه ها، دوستان و همکاران، ... باید به زندگی با یکدیگر ادامه دهیم. یا باید ظاهر را حفظ کنیم و نگذاریم کسی متوجه وخامت ارتباط ما شود.
سۆال اینجاست که آن عشق اولیه، کجا رفت؟!!
اکثر زوج ها در دوران نامزدی فکر می کنند که با عشق و عاطفه ای که نثار یکدیگر می کنند بقیه ی مسائل زندگیشان نیز حل خواهد شد و دیگر مسائل "جزیی" تلقی می شوند و مهم همان عشق متقابل است. اما باید گفت که در واقعیت، چنین نیست و متخصصان علم خانواده معتقدند که چیزهای دیگری به جز عشق نیز لازم است و عشق به تنهایی کافی نیست.
اگر شما به عنوان یک زوج تصمیم ندارید که برای حفظ آرمان های خود تلاش بکنید و صرفا برای ازدواج عجله دارید مطمئنا به زوج هایی می پیوندید که روابطشان به طور کامل به خشونت و تلخکامی منجر شده است. چه نکات کلیدی مهم و هدایت کننده ا ی برای جلو گیری از این موارد موجود است؟
شما (زوج جوان) می توانید شعله ی عشق خود را در زندگیتان همواره پرفروغ نگه دارید و روابط عاشقانه ی پایدار داشته باشید. راز و رمز یک ازدواج شاد، دست نیافتنی و مبهم نیست. به نظر متخصصان خانواده بسیاری از زوج ها این امکان را دارند که راز و رمز یک ازدواج شاد را بیاموزند. بسیاری از زوج ها نیز از میان نا به سامانیها، چالش ها، دردها و رنج ها و .... از طریق همین نکات آموزشی به خوبی گذر می کنند.
چقدر آماده اید؟
همه چیز در مرحله نامزدی خوب است اما آیا شما برای این رابطه ی عالی و هیجان انگیز که همیشه رۆیای آن را در سر دارید، "آمادگی" دارید؟ آیا شما به عنوان یک زوج برای یک شروع درخشان و یک آینده درخشان تر که همیشه در انتظار آن بوده اید آماده هستید؟
5 سۆال مهم
مهمترین نکته ای که یک زوج پیش از ازدواج باید انجام دهند آن است که فرآیند متفکرانه و جدی آماده سازی را برای زندگی مشترک پشت سر گذارند چنین آماده سازی در ظرف یک با دو روز صورت نمی گیرد. دوره ی آماده سازی به زوج ها این فرصت را می دهد که نگاهی صادقانه و دقیق به ارتباطشان بیفکنند زوج ها پیش از ازدواج بهتر است درباره ی جنبه های مختلف زندگی مشترک با یکدیگر مذاکره کنند و چنین پرسش هایی را در ذهن خود مرور کنند.
1-به چه دلیل باید ازدواج کنم؟
2-چرا باید حالا ازدواج کنم؟
3-چرا می خواهم بقیه ی عمرم را با این فرد خاص بگذرانم؟
4-چگونه متوجه شده ام که می توانم در زندگی به این فرد خاص اعتماد کنم؟
5-تا چه حد روابط ما در حین ازدواج تغییر خواهد کرد؟
در تعالیم اسلامی داریم که اخلاق و ایمان مهمترین شرط برای انتخاب همسر است و جالب اینجاست که تمام موارد مورد نیاز در انتخاب همسر، در 2 حیطه ی اخلاق و ایمان جای می گیرند. چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: به کسی که از اخلاق و ایمانش راضی هستید دختر بدهید
شاخص های آمادگی چیست؟
پژوهشگران پس از 50 سال مطالعه و پژوهش دراز مدت مقطعی در زمینه تعیین و تشخیص عواملی که در دوره ی آماده سازی می تواند میزان رضایتمندی بعدی و ثبات ازدواج را پیش بینی کند، به این نتیجه رسیده اند که عوامل و شاخص هایی که زوجین باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند می توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد.
1- عوامل مربوط به تاریخچه ی هر یک از زوجین: پویایی های خانوادگی هر یک از آنها، میزان رضایت والدینشان از ازدواجشان، رابطه با پدر و مادر، رابطه با سایر افراد خانواده، عوامل استرس زای خانوادگی، شیوه های حل تعارض والدین، عوامل اجتماعی – فرهنگی مثل میزان تحصیلات، قومیت، نژاد و میزان حمایتی که فرد از سوی والدین و دوستان دریافت می کند.
2- صفات و ویژگی هایی که به فرد و شخصیت او ارتباط دارد: به عنوان مثال می توان به احترام به خویشتن مهارت های ارتباطی سلامت جسمانی و سلامت عاطفی اشاره کرد.
3- فرآیند های ارتباطی و تعاملی بین زوجین: شامل شباهت های فرهنگی، قومی، مذهبی، موقعیت های اجتماعی – اقتصادی، شباهت در نظام ارزشی، نگرش ها، مهارت های ارتباطی و مهارت های حل مسئله است.
در تعالیم اسلامی داریم که اخلاق و ایمان مهمترین شرط برای انتخاب همسر است و جالب اینجاست که تمام موارد بالا در 2 حیطه ی اخلاق و ایمان جای می گیرند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: به کسی که از اخلاق و ایمانش راضی هستید دختر بدهید.
دوره آماده سازی فرصتی است که زوج ها درباره ی این عوامل و عناصر کلیدی ومهم به تأمل و تفکر بپردازند. کسانی که در دوره ی آماده سازی و آموزش قبل از ازدواج شرکت کرده اند از آن به عنوان تجربه ای ارزشمند یاد کرده اند. خصوصا این آموزش ها در سال های اولیه، برای زوجین بسیار مفید و کمک کننده است. آموزش قبل از ازدواج، هنگامی بیشترین تأثیر را دارد که توسط گروهی از افراد متخصص ارائه شود. میزان و نوع آموزش و آماده سازی در ارزیابی نتایج دوره اثر می گذارد. تنها شرکت در یک یا دو جلسه، از ارزش دوره می کاهد. همچنین جلسات بسیار طولانی نیز توصیه نمی شود.
دوران طولانی آماده سازی هشدار دهنده است زیرا این نوع رابطه نه ازدواج است و نه آماده سازی.زوج باید درک و شناختی از ازدواج متعهدانه براساس موازین مذهبی داشته باشند. تحقیقات و بررسی های ملی خانواده در کشورهای مختلف نشان داده است که زوجینی که قبل از عروسی مدت طولانی تری (بیش از 6 ماه تا حداکثر یکسال) نامزد بوده اند تقریبا احتمال طلاق آنها در طی دو سال اول ازدواج 2 برابر افزونتر از کسانی است که رابطه نامزدی طولانی نداشته اند.
بنابراین دقت داشته باشید که اکثر زوجین، ارتباط خود را اگر چه خیلی عاشقانه آغاز می کنند و انتظاری رومانتیک از آینده دارند، در طول مسیر مشترک خود پس از اینکه رۆیاهای بزرگ آن ها، جای خود را به واقعیت های زندگی داد، به خاطر تندی و خشونت هایشان از یکدیگر فاصله می گیرند و از آن همه آرمان گرایی دور می شوند. اما با آمادگی قبل از ازدواج می توان از این مسئله پیشگیری کرد.


سولاریوم و خطرات آن
سولاریوم، دستگاهی برای برنزه کردن پوست است که چند سالی است وارد کشور ما شده و در همین مدت کم طرفداران پر و پا قرصی را پیدا کرده و روز به روز بر تعداد این دستگاهها در سالنهای زیبایی و استخرها افزوده میشود و با وجود اینکه بسیاری از صاحبان این مراکز به آسیبهای پوستی این دستگاه اشراف دارند اما با تبلیغات فریبنده به مشتریان خود اطمینان میدهند که دستگاههایشان از نوع پیشرفته و بیخطر است در حالی که بسیاری از این مراکز، عینکهای ایمنی مربوطه را به تعداد لازم در اختیار مشتریان خود نمیگذارند.
دستگاه سولاریوم شامل تختی است که در دیوارههای آن لامپهای اشعه ماورای بنفش UV تعبیه شده و هنگامی که بدن درون این وسیله قرار میگیرد، درب این دستگاه که حاوی لامپهای مشابهی است بسته میشود.
در حقیقت اتاقک سولاریوم از یک تشک خورشیدی تشکیل شده است که در آن لامپهای اشعه ماورای بنفش از نوع UVA و UVB قرار داده شدهاند و از بالا و پایین، اشعه به بدن تابیده میشود.
بسیاری از متخصصان پوست معتقد هستند که استفاده از دستگاههای سولاریوم از عوامل شایع ابتلا به سرطان پوست است و به اندازه آرسنیک و گاز خردل کشنده است و ۲۰ مطالعه مختلف آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان وابسته به سازمان بهداشت جهانی، درباره سولاریوم نشان میدهد که ۷۵ درصد افرادی که قبل از ۳۰ سالگی از سولاریوم استفاده میکنند، در معرض ابتلا به سرطان پوست قرار میگیرند.
متخصصان میگویند: جدای از عامل محرک برای سرطان پوست، از عوارض استفاده از دستگاههای سولاریوم میتوان به مواردی چون قرمز شدن پوست، پیر پوستی (پیری زودرس)، انواع سوختگیهای پوستی با درجات مختلف، آسیب عروق خونی، اختلال در سیستم ایمنی بدن و نیز آسیبها و عوارض چشمی ناشی از مواجهه با اشعه ماورای یبنفش (آسیب قرنیه، شبکیه، ملتحمه یا آسیب توامان قرنیه و شبکیه ) اشاره کرد.
همچنین متخصصان پوست معتقد هستند که استفاده از این نوع دستگاهها مدت زمان زیادی نیست که مرسوم شده بنابراین عوارض بلندمدت استفاده از آن نیز هنوز به طور کامل روشن نشده است.
دختران معمولا در سنین پایینتر، علاقه بیشتری به استفاده از سولاریوم نشان میدهند در حالی که بعدها در سنین بالاتر علاوه بر اینکه دچار بیماریهای خطرناک پوستی شدهاند، زیبایی خود را نیز از دست دادهاند.
براساس آمار زنانی که بیش از یک بار در ماه به سولاریوم میروند، حداقل ۵۵ درصد بیشتر از سایر زنان در معرض ابتلا به ملانوم بدخیم که بدترین سرطان پوست است، قرار میگیرند.
استفاده از سولاریوم که حاوی اشعههای A و B ماورای بنفش است، عوارضی را به دنبال دارد. به همین دلیل امروزه کمتر دیده میشود، جوانان کشورهای غربی از آفتاب یا دستگاههای سولاریوم برای برنزه کردن پوست استفاده کنند، اما متاسفانه از زمانی که در آن کشورها مصرف آفتاب و سولاریوم محدود شده، در ایران استفاده از این دستگاهها رایج شده است.
برخی افراد تصور میکنند استفاده از دستگاه سولاریوم مضرات نور خورشید را ندارد و اقدام به استفاده از آن میکنند؛ این در حالی است که دستگاه برنزه کردن پوست مانند نور خورشید برای پوست مضر است.
پیری پوست، افزایش چین و چروکهای پوستی و شلی و افتادگی پوست از عوارض استفاده از سولاریوم هستند که در درازمدت خود را نشان میدهند و کسانی که بیشتر در معرض اشعه فرابنفش قرار بگیرند، نسبت به سایر افراد، ۲۰ سال زودتر گرفتار پیری پوست و بروز لکههای پوستی، کک و مک، کدر شدن پوست، چین و چروک پوست و ضخیم شدن سطح پوست میشوند.
با توجه به خطراتی که اشعه ماورای بنفش خورشید دارد، در برخی کشورها استفاده از این اشعه ممنوع شده است و افراد باید به هنگام شنا، بدن خود را بپوشانند.
در خصوص این مساله حتی سازمان بهداشت جهانی، استفاده از پوشش بلند و پوشاندن تمام پوست و استفاده از کلاههای لبه دار و کلاههایی که پشت گردن را نیز میپوشانند، توصیه میکند همچنین سازمان جهانی بهداشت پیشتر اعلام کرده بود جوانانی که از سولاریوم استفاده میکنند، هشت برابر بیشتر در معرض ابتلا به نوعی سرطان پوست به ملانوما هستند.
سازمان بهداشت جهانی نیز به دلیل عوارض ناخوشایند سولاریوم، قوانینی برای کنترل این پدیده تعیین کرده و به چند گروه درباره برنزه کردن پوستشان هشدار داده است، این هشدارها ابتدا متوجه افرادی است که موهای بور و چشمهای روشن دارند و اشعه ماورای بنفش، به پوست آنها بیشتر از بقیه آسیب میرساند، دومین گروه، افراد زیر ۱۸ سال هستند که نباید از دستگاههای سولاریوم استفاده کنند یا حمام آفتاب بگیرند.
همچنین براساس هشدار سازمان بهداشت جهانی، کسانی که کک و مک و خالهای زیاد، زخمهای پوستی یا سابقه آفتاب سوختگی در بچگی و در هر مرحلهای از زندگیشان داشتهاند، نباید با استفاده ازسولاریوم یا نور آفتاب پوستشان را برنزه کنند، افرادی که داروی خاصی مصرف میکنند، باید قبل از برنزه کردن پوست، با پزشک معالجشان مشورت کنند.


تخم این میوه منبع فیبر غذایی!
در این نوشتار ما شما را با فواید این ماده غذایی غنی و پرفیبر آشنا می کنیم.
از تخمه طالبی در کشورهای خاورمیانه و چین به عنوان تنقلات استفاده می شود. براساس تحقیقی که در دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است، عصاره تخمه این میوه دارای 3.6 درصد پروتئین، 4درصد چربی و 2.5درصد کربوهیدرات است که با ترکیب تغذیه ای شیر سویا مشابه است. محققان این دانشگاه معتقدند، شیر به دست آمده از تخمه طالبی را می توان
* جایگزین با ارزش شیر سویا محسوب کرد. همچنین این ماده برای نوزادان نیز مفید است.
* تخم و شبکه تور مانندی که دور آن است، غنی از فیبر و برای روده ها بسیار مفید است.
* خلط اضافه و احتقان را دفع می کند.
* تخمه این میوه سرشار از ویتامین A و C است.
* پروتئین موجود در آن، در حفظ سلامت مو و ناخن موثر است.
* پروتئین موجود در آن در ساخت آنزیم ها و هورمون های موردنیاز بدن، موثر است.
* منبع عالی آنتی اکسیدان از جمله ویتامین C و E است. آنتی اکسیدان احتمال بروز سرطان را کاهش می دهد.
* آنتی اکسیدان های موجود در آن کلسترول خون را کاهش می دهد.
"سلامت نیوز"


پسر نوح و دخترك هابيل
پسر نوح به خواستگاري دختر هابيل رفت.
دختر هابيل جوابش كرد : نه ! هرگز همسري ام را سزاوار نيستي ، تو با بدان بنشستي و خاندان نبوتت گم شد...
تو هماني كه بر كشتي سوار نشدي و خدا را ناديده بگرفتي و فرمانش را و به پدرت پشت كردي ، به پيمانش و پيامش نيز ...
غرورت ، غرقت كرد و ديدي كه نه شنا به كارت آمد و نه بلندي كوه ها !
پسر نوح گفت: اما آن كه غرق مي شود ، خدا را خالصانه تر صدا مي زند ، تا آن كه بر كشتي سوار است .
من خدايم را لابلاي توفان يافتم، در دل مرگ و سهمگيني سيل.
دختر هابيل گفت : ايمان، پيش از واقعه به كار مي آيد.
در آن هول و هراسي كه تو گرفتار شدي ،هر كفري بدل به ايمان مي شود.
آن چه تو بدان رسيدي ، ايمان به اختيار نبود، پس گردني خدا بود كه گردنت را شكست!!!
پسر نوح گفت : آنها كه بر كشتي سوارند امن هستند و خدايي كجدار و مريز دارند كه به بادي ممكن است از دستشان برود.
اما من آن غريقم كه به چنان خداي مهيبي رسيدم كه با چشمان بسته نيز مي بينمش و با دستان بسته نيز لمسش مي كنم.
خداي من چنان خطير است كه هيچ طوفاني آن را از كفم نمي برد.
دختر هابيل گفت : آري ، تو سركشي كردي و گناهكاري و گناهت هرگز بخشيده نخواهد شد.
پسر نوح خنديد و خنديد و خنديد و گفت : شايد آنكه جسارت عصيان دارد ، شجاعت توبه نيز داشته باشد.
شايد آن خدا كه مجال سركشي داد، فرصت بخشيده شدن هم داده باشد!
دختر هابيل سكوت كرد و سكوت كرد و گفت: شايد! شايد پرهيزگاري من به ترس و ترديد آغشته باشد ، اما بهرحال نام عصيان تو دليري نبود...
دنيا كوتاه است و عمر آدمي كوتاه تر و این مجال اندک محل اینهمه آزمون و خطا نيست، که فرصت کم است و راه صعب است.
پسر نوح گفت : به اين درخت نگاه كن! به شاخه هايش ! پيش از آنكه دستهاي درخت به نور و روشنایی برسند، پاهايش تاريكي را تجربه كرده اند . گاهي براي رسيدن به نور بايد از تاريكي و ظلمت عبور کرد ...
من اينگونه به خدا رسيدم ، لیک راه من راه خوبي نيست، پر مخاطره است و بس دشوار، راه تو زيباتر است و امن تر، راه تو مطمئن تر است !
پسر نوح اين بگفت و برفت...
دختر هابيل تا دور دستها تماشايش كرد و وی از دیدگان بدور شد.
دختر هابیل سالیانی بس طولانی است كه منتظر است و چشم در راه، و سالهاست كه با خود می پرسد: آيا همسريم را سزاوار بود ؟!
برگرفته از كتاب من هشتمين آن هفت نفرم ، نویسنده: عرفان نظرآهاری
سخن روز : کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید. کمتر بخورید، بیشتر بجوید. کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید. کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید. و بعد خواهید دید که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد. ضربالمثل سوئدی


از کجا بفهمیم غمگین هستیم یا افسرده؟
یکی از پیامدهای افسردگی اختلال در رفتارها و میل جنسی یا زناشویی است. حالت سردمزاجی و بیعلاقگی به برقراری ارتباط با همسر خود از یک سو و در برخی افراد برعکس این مسئله که میل جنسی به طور عجیبی افزایش مییابد جزو پیامدهای افسردگی است.
افسردگی از زمانهای بسیار دور به عنوان یک عارضه روحی در بشر شناخته شد. در واقع انسان زمانی که احساس کرد دیگر چیزی برایش زیبایی ندارد و لذتی از آن نمیبرد و از سوی دیگر، حس کرد حساسیتپذیری او افزایش یافته و به نوعی احساس کجخلقی در او متولد شده بهگونهای درگیر درجاتی از افسردگی شد. البته افسردگی با غمگین بودن فرق دارد.
کمی اشتها، اختلال در خواب (به عنوان مثال پرخوابی یا کمخوابی، کوتاهی خواب، میل به طولانی خوابیدن)، افزایش یا کاهش وزن، تفکر درخصوص مرگ به ویژه این حس که مرگ وسیلهای برای رسیدن به آرامش است (تفکر خودکشی) به عنوان دیگر عوامل مرتبط با افسردگی به شمار میرود.حدود 10 تا 15درصد از افراد افسرده در طول زندگی خود اقدام به خودکشی کردهاند البته افسردگیهایی که پایه ژنتیک دارد جزو این گروه هستند و در اصل اختلالات هورمونهای بدن بهویژه در مغز این افراد موجب میشود تا دست به چنین کاری بزنند.
متاسفانه حدود 5 درصد از این افراد موفق میشوند بهطور جدی با طرح و نقشه فکر شدهای که از پیش تعیین شده، خودکشی کنند. در خانمها اختلال سیکل قاعدگی بهصورت چند ماه یکبار یا در مدت یکماه چندبار در قالب بینظمی از دیگر علائم افسردگی است.
حداقل 2 هفته
یکی از پیامدهای افسردگی اختلال در رفتارها و میل جنسی یا زناشویی است. حالت سردمزاجی و بیعلاقگی به برقراری ارتباط با همسر خود از یک سو و در برخی افراد برعکس این مسئله که میل جنسی به طور عجیبی افزایش مییابد جزو پیامدهای افسردگی است.
یکی از پرسشها این است که در چه مدتی این علائم باید ادامه یابد تا فرد به عنوان بیمار افسرده شناخته شود؟
در پاسخ باید گفت؛ اگر اینگونه علائم تا 2هفته ادامه یابد باید به بیمار بودن فرد مشکوک شد. اگر علائم به مدت یک یا 2 هفته ایجاد شده و از بین برود دیگر افسرده محسوب نمیشود و این دسته از افراد را در گروه افراد غمگین به شمار میآوریم.افسردگی انواع مختلفی دارد که یکی از آنها مربوط به محیط زندگی انسان است.
افسردگی محیطی به خاطر دست نیافتن فرد به خواستهها و آرزوهای فردی بروز میکند و متاسفانه دستهای از انسانها به آن گرفتار میشوند. نوع دیگر افسردگی، افسردگی آندوژن یا در اصطلاح درونی نام دارد.در اکثر تغییرات بیوشیمی مغزی و اختلالات هورمونهای مغزی، افراد از درون دچار افسردگی و علائم آن میشوند. کاهش برخی مواد در مغز موجب میشود دیگر چیزی ما را خوشحال نکند، احساس لذت از زندگی نداریم و به دنبال چارهای برای حل مشکل میگردیم.
این نوع افسردگی در میان کارشناسان به افسردگی اساسی نیز معروف است که خود به 2 دسته: یک قطبی و 2 قطبی تقسیم میشود. در موارد افسردگی 2قطبی، علاوه بر داشتن علائم افسردگی، برخی اوقات فرد دچار علائم سرخوشی و نشاط زودگذر میشود که البته این حالت که به آن «مانیا» نیز میگویند مدت زمان خاصی دارد و از بین میرود.
وقتی افسردگی به روز و ماه ربط پیدا میکند
گاهی اوقات انسانها در بحرانهایی قرار میگیرند که همین موجب ایجاد زمینههای افسردگی میشود. در مواردی از دوران بارداری نیز عارضه افسردگی محسوس است. نوع دیگری از افسردگی آندوژن یا درونی، عارضه افسردگی فصلی است. افرادی که به این عارضه مبتلا میشوند برخی از فصول سال مثل پاییز و زمستان در مجموع به مدت 60 روز احوال خوشی ندارند. برخی هم بهار و تابستان این حالت را دارند البته در این افراد گردش سیکل مهم است یعنی این انسانها در یک دوره خاص از فصل، هر سال در همان زمان دچار علائم افسردگی میشوند.
از نظر سن باید گفت، افسردگی در هر سنی امکان رخ دادن دارد یعنی حتی در دوران کودکی نیز افسردگی وجود دارد. کودکی، نوجوانی، میانسالی و کهنسالی دورانهای مختلفی برای افسردگی هستند. درخصوص افسردگیهایی که جنبه محیطی دارند باید گفت، در افرادی که نیاموختند که مثبت فکر کنند رخ میدهد.
همه چیز در برابر نظر این افراد منفی است و آنها رفتهرفته به تمام ابعاد زندگی دیدگاه غیرمثبت پیدا میکنند. از علل دیگر میتوان به خانواده فرد اشاره کرد؛ افرادی که در برخی خانوادههای فاقد کانون مناسب محبت و عاطفه رشد میکنند و پیوسته دچار خشونتهای خانوادگی هستند، انتقاد منفی میشوند یا در اهداف خود دچار اختلال شدهاند جزو گروهی هستند که خانواده نقش مهمی در پیدایش افسردگی آنها داشته است.
افسردگی 40 سالگی چیست؟
ناکامی مکرر در انسان موجب افسردگی میشود و موفقیت در اهداف جدید موجب دوری از افسردگی.در مقابله با افسردگی، داشتن برخی اهداف ضروری و موثر است؛ از جمله این اهداف، اهداف آنی است، مثل دیدن طبیعت، مسافرت رفتن، دیدار دوستان و... از دیگر اهداف میتوان به اهداف کوتاهمدت اشاره کرد.
مثل تلاش برای شرکت در کنکور و قبولی در رشته مورد علاقه.از دیگر نکات میتوان به اهداف درازمدت برای مقابله با افسردگی اشاره کرد که تمام این هدفها هر یک در زمان خود براساس تواناییهای فردی که کمکرسان خوبی به شمار میروند.پرسش اینکه در مواردی که علل ژنتیک موجب افسردگی میشود چه باید کرد؟برخی اوقات تا 10 نسل گذشته انسان، ژنها میتوانند به نسل ما انتقال یافته و موجب برخی علائم افسردگی شوند.
اگر ژنی باشد که افسردگی کودکی را به ما انتقال دهد، موجب افسردگی کودکی میشود. برخی ژنها پس از 40سالگی بروز میکنند که به آن افسردگی میانسالی میگویند. این افراد قبل از این سن، هیچ علامت افسردگی از خود نشان نمیدهند اما به محض ورود به40 سالگی یا همان دهه چهارم زندگی، با علائمی از افسردگی مواجه میشوند.
مکملهای کنار دارو
افسردگی در افراد موجب تغییر در روند طبیعی عملکرد میشود مثلا از دست دادن عادت رفتن به حمام یا خانم خانهداری که علاقه خود برای پختن غذا را از دست میدهد.اگرچه در موارد افسردگی ژنتیک دارو کمکرسان است اما راهکار قطعی و نهایی نیست و باید رفتاردرمانی و مشاوره با آن همراه شود.
در اینجا شناختدرمانی کمک فراوانی خواهد کرد؛ شناخت اینکه چه رفتارهایی در زندگی باید اصلاح شود و انسان را به سوی تعالی سوق دهد، میتواند کمکرسان باشد.طرح این سوال که چرا باید تلاش کرده و دست به موفقیت بزنیم از سوی افراد افسرده بیمار مطرح شده است. پاسخ ندادن به اینگونه پرسشهای افراد میتواند موجب پوچی آنان و بیاعتمادی به آینده باشد. همین بیاعتمادی دریچهای به سوی افسردگی و دستزدن به خطاهایی همچنین خودکشی است. مسئول بودن در برابر آینده موجب میشود فکر؛ تعیینکننده هدف انسان باشد.
اعتقادات به عنوان هدف میشود و بر شناخت انسان تاثیر میگذارد.شناخت رفتاردرمانی یا در اصطلاح CBT شاخهای از دانش روانشناسی است که کمک میکند با تغییر صحیح شناخت افراد، رفتار آنها را بهگونهای مناسب تغییر دهیم. دانش امروز به این نتیجه رسیده که فراگیری هر تخصص یا حرفه یا زبان و گویش خاص میتواند از بروز افسردگی و حتی آلزایمر جلوگیری کند.
سنگ کوچک بردارید
افسردگی بعد از زایمان حداقل یک ماه بعد از زایمان عارض شده و باید در مدت حداکثر 4ماه برطرف شود، اگر مداوا موثر نبود باید از روشهای دیگر رواندرمانی استفاده کرد. برخی اوقات افسردگی ارتباطی به بارداری و زایمان نداشته و در زمان خاص به بهانهای خاص که در اینجا بارداری و زایمان است، بروز یافته و باید تحت درمان قرار گیرد.در مواردی که افسردگی موجب اختلالات قاعدگی میشود خانمها باید در گام اول به متخصص زنان و زایمان مراجعه کنند اگر بررسیهای آزمایشگاهی، رادیولوژی و معاینات اولیه حاکی از سلامت فیزیکی و فیزیولوژیکی بود باید به متخصص غدد مراجعه کرد.
برخی اوقات اختلالات زنانگی به دلیل برهمریختن تعادل هورمونی بروز میکند. امروزه داروهایی متعدد و موثر در اختیار پزشکان است. اگر درصدی از بیماران افسرده به درمانهای دارویی پاسخ ندادند (که البته تعداد آنها بسیار کم است)، باید طی حدود 12 جلسه زیر نظر متخصص مغز و اعصاب، شوکالکتریکی مغزی ببینند؛ این شوک موجب از بین رفتن عوامل موثر در افسردگی و اختلالات فکری میشود.پرسش اینجاست که اگر فردی با افسردگی قصد آغاز دورهای به عنوان مثال فراگیری زبان خارجی را دارد اگر در میانه راه دچار افسردگی بیشتر به دلیل ناتوانی در تکمیل دوره شود، چه باید کرد؟
در اینجا میتوان پاسخ داد که برای اینگونه افراد باید اهداف تعریف شود و به طور حتم سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است. پس بهتر است این انسانها اهداف خود را از میزان کم و از سطح پایینتر آغاز کنند. امید دادن به اینگونه افراد و نشست و برخاست با افرادی که روحیه میدهند، بسیار کمک میکند.
پس بهرهگیری از ورزش، مطالعه، مسافرتهای کوتاه یا بلندمدت، تمرینات شناخت درمانی و مشاوره با افراد امیددهنده در کنار دارودرمانی کمک فراوانی به بهبود وضعیت افسردگی میکند.
افسردگی از ابعاد روح و روان آغاز میشود و اگر بهموقع رسیدگی نشود به سایر ارگانهای بدن آسیب میرساند. برخی اوقات بسیاری از مشکلات گوارش، دردهای مختلف عضلانی و مفصلی ریشه در افسردگی مزمن دارند. جسمانی شدن مسائل روحی امروزه نکته مهمی در درمان است.


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد