بیوگرافی الهام حمیدی
- متولد 8/9/56 در شهر تهران است و دو برادر دارد که از خودش کوچکتر هستند.
- پدرش در جوانی تئاتر کار میکرده، عموی پدرش گوینده رادیو بوده و در واقع این استعداد در خانواده آنها وجود داشته است.
- از هفت سالگی در تمام تئاترهای مدرسه شرکت کرده که این مسئله گاه با اعتراض مادرش همراه بوده است.
- ازدواج کرده است اما همسرش در زمینه هنری فعالیت نمیکند.
- تحصیلاتش را در رشته حسابداری در دانشگاه رودهن به پایان رسانده و از همین دانشگاه لیسانس گرفته است.
- یک ترم به کلاسهای بازیگری رفته است و همان کلاسها بود که برای بازی در «آوایی در گلستان» آقای رامین لباسچی انتخاب شد.
- مردم او را با «مسافری از هند» میشناسند. او در این سریال نقش پروانه را بازی میکرد.
- بسیار کدبانو و خانه دار است. آشپزیاش بسیار خوب است و سعی میکند هر کاری که انجام میدهد به نحو احسن باشد.
- گریم او برای خیلی دور خیلی نزدیک آنقدر خوب انجام شده بود که یکی از همکارانش در نگاه اول او را نشناخته بود و فکر میکرد او از بازیگران بومی است.
- تا به حال در معجزه ازدواج، کوی دامون، نقش سنگ، جوان امروز، مسافری از هند، باران عشق، خیلی دور خیلی نزدیک، زیر تیغ و شوق پرواز بازی کرده است.
- بازی در مسافری از هند، در عین حالی که تجربیات فراوانی به همراه داشت از لحاظ روحی تاثیر عمیقی روی او گذاشت به طوری که تا مدتها حس افراد شکست خورده را داشت.
- از بین بازیگران ایرانی علاقه فراوانی به عزتا… انتظامی و اکبر عبدی دارد و از بین خانمها فاطمه معتمدآریا و گوهر خیراندیش را دوست دارد.
- عاشق صدای اصفهانی، عبداللهی و رضا صادقی است. او به هر دو موسیقی سنتی و پاپ علاقه مند است.
- در فیلم سرگیجه هم با کوروش تهامی همبازی بود. علاوه بر تهامی بازیگرانی چون مهدی سلوکی و کامبیز دیرباز هم بازی میکردند.
- اصلا به فوتبال علاقه ای ندارد، طرفدار هیچ کدام از تیمهای کشور نیست اما بازیهای تیم ملی را دنبال میکند.
- از بین کارگردانان، کارهای مجید مجیدی را خیلی دوست دارد. تماشای بچه های آسمان او را به شدت تحت تاثیر قرار داد.
- تماشای فیلم بچه های آسمان آنقدر روی او تاثیرگذار بود که هنگام خروج از سینما دلش میخواسته کفشهایش را در آورد و به افراد نیازمند ببخشد.
- به نظر او خداوند از طریق نشانه ها با انسان حرف میزند اما روزمرگی و غرق شدن در خواسته های مادی زنگاری است که مانع ازدیدن خداوند میشود.
- در جشن خانه سینما جایزه بهترین نقش مکمل را از آن خود کرد تا همگان بیشتر تواناییهای او را تایید کنند.
در هنگام ناامیدی موسیقی گوش کنید
اگر چه ماساژ بدن میتواند ناامیدی را کاهش دهد، اما تحقیقات جدید نشان میدهد یک روش ارزانتر، راحتتر و موثرتر وجود دارد و آن گوش دادن به موسیقی است.
یک تحقیق جدید نشان میدهد ماساژ دادن میتواند میزان ناامیدی را در بیماران تا ٥٠ درصد کاهش دهد. اما محققان متوجه شدند گوش دادن به یک موسیقی ملایم و لذت بخش اثر بهتری در کاهش علائم ناامیدی در انسان دارد.
"کارن شرمن" از موسسه تحقیقات سلامت در این باره گفت: پی بردن به این موضوع که گوش دادن به موسیقی میتواند تا این اندازه به کاهش علائم ناامیدی در انسان کمک کند، ما را شگفت زده کرد. این موضوع نشان میدهد فواید ماساژ دادن بیشتر مرتبط به پاسخ آرامشبخشی است که بدن دریافت میکند.
این اولین بار است که تحقیقاتی در مورد فواید ماساژ در کاهش علائم ناامیدی در بیمارانی که به شدت به این اختلال روحی دچار هستند انجام میشود.
برای بررسی این موضوع محققان به ٦٨ بیمار مبتلا به ناامیدی انواع مختلف روشهای درمانی را تجویز کردند .تعدادی از آنها ١٠ جلسه ماساژ یک ساعتی دریافت کردند و به تعدادی دیگر توصیه کردند که دراز کشیده و به موسیقی ملایم گوش کنند.
در این تحقیقات مشخص شد تقریبا همه این روشها به یک میزان میتواند در کاهش علائم ناامیدی در انسان موثر باشند.
شرمن در این باره گفت: به این ترتیب گوش دادن به موسیقی میتواند به عنوان یکی از بهترین روشها در کاهش علائم ناامیدی در بیمارانی که به این اختلال دچار هستند به کار بیاید. گوش دادن به موسیقی بسیار کمهزینه است و میتواند مانند دیگر روشها به انسان آرامش دهد.
نتایج این تحقیقات در نشریات ناامیدی و افسردگی به چاپ رسیده است.
زندگینامه بهنوش بختیاری از زبان خودش
من در 29 اردیبهشت 1354 در تهران به دنیا آمدم. کودکیام مثل کودکی خیلیهای دیگر با کلی امید و آرزو سپری شد. من هم مثل خیلی از هم نسلان و هم جنسانم به زندگی نگاه میکردم. با همان رویاهای دست یافتنی و دست نیافتنی. بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان وارد دانشگاه آزاد شدم آن هم در رشته مترجمی زبان فرانسه. این رشته را تا گرفتن مدرک کارشناسی در واحد تهران مرکز گذراندم و بعد با ورودم به دنیای سینما تمام چیزهای اطرافم تغییر کرد. بگذارید ماجرای سینما را کمی مبسوطتر بگویم. من قبل از بازیگری به عنوان منشی صحنه به سینما وارد شدم. در کنار آن در مدرسه «رسام هنر» یک دوره یک ساله تئاتر را هم زیر نظر خانم مهتاب نصیرپور گذراندم.
از خاطرات خوش آن سالها میتوانم به کار در پشتصحنه فیلم «مهمان مامان» استاد داریوش مهرجویی اشاره کنم که در سمت منشی صحنه در کنار سایر عوامل تولیدی این فیلم حضور داشتم اما در همان دوران هم سودای بازیگری و بازیگر شدن را در سر میپروراندم. سرانجام سال 1375 بود که این فرصت برایم به وجود آمد و در مجموعه «هوای تازه» ساخته آقای محمد رحمانیان بازیگری را آغاز کردم و به عرصه جدیدی در دنیای سینما وارد شدم. همان چیزی که گفتم سودایش را در سر داشتم و همین اتفاق باعث شد تا امروز بازی کنم و در کنار شما باشم و خیلی از شما من را به عنوان یک بازیگر بشناسید تا یکی از عوامل پشت صحنه فیلم. خواندن البته از نوع مجازش یکی دیگر از دغدغههای همیشگیام بود.
در تمام این سالها و در کنار بازیگری کلاسهای آوازم را رها نکردم و ادامهاش دادم. فکر میکنم این تمام ماجرای حضور من تا امروز در کنار شماست. چیزی که توضیح بیشترش خارج از حوصله این صفحات است. فقط در پایان دلم نمیآید به نام یکی دونفر که در پیشرفت کاریام خیلی به آنها مدیون هستم اشاره نکنم. کسانی که امروز در میان ما نیستند و شاید این اشاره به آنها ادای دینی باشد به محبتهایی که در حق من داشتهاند. اول از همه زندهیاد حمیده خیر آبادی که مثل فرزندی به او علاقه داشته و دارم و بعد هم زندهیادان اردشیر افشینراد و مهدی ابالسلط. روحشان شاد.
بیوگرافی كريس انجل و اسرار شعبده بازيهايش
کریس آنجل Christopher Nicholas Sarantakos در سال ۱۹۶۷ در آمریکا بدنیا آمد. او به همراه مادر یونانی، پدر و دو برادرش Costa و JD و دوگربه خانگیش در نیویورک بزرگ شد. او در نوجوانی به یادگیری و نواختن سازهای موسیقی مثل فلوت و آکودیون پرداخت. یکی از بزرگترین مشکلات کریس در زندگی از دست دادن پدرش بدلیل سرطان بود. وقتی در سن ۶ سالگی عمه او یک شعبده بازی با ورق برای او انجام داد مسیر زندگی کریس تغییر کرد و از همان دوران به انجام کارهای عجیب و غریب و شعبده بازیهایی که بیشتر جنبه واقعیت داشته باشند پرداخت. دو نفر از بزرگترین شعبده بازانی که او را تحت تاثیر قرار دادند و کریس از کارهای آنها الهام میگیرد Harry Houdini و Aldo Richiardi هستند. او از همان دوران نوجوانی در مهمانیها و جشنها شروع به انجام شعبده بازیهای فراگرفته و ابتکاری خود میزد. در همین زمان شعبده بازی بنام James Randi که از خوانندگان گروه AngelDust بود ورقهای بازی را بنام Angel منتشر کرد و آهنگ MindFreak را برای برنامههای نمایشی کریس آماده کرد.
کریس با پشتکار و تلاشهای روز افزون به اوج قدرت و شهرت رسید تا آنجا که در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۴ برنده جایزه IMS Magicians (International Magicians Society) که از سال ۱۹۶۸ تا بحال مجموعا ۳۷۰۰۰ عضو در سرار دنیا دارد و در سال ۲۰۰۵ برنده جایزه بزرگترین شعبده باز آمریکا شد و برنامهای در یکی از کانالهای ماهواره بنام A&E هرهفته کارهای جدیدش را پخش میکند. او در این کانال شروع به آموزش کارهای ساده شعبده بازی به بینندگان کرد و در مصاحبهای با Penn Jillette اظهار کرد که باور نمیکند که انسانی با که قدرت ماوراءطبیعه وجود داشته باشه.
كريس آنجل شعبدهباز قابلي است. اصلا شكي در اين نيست. همين كه جايي مانند انجمن شعبدهبازان جهاني استاد شعبدههاي روز آمريكايي را بهعنوان مرد سالشان انتخاب كرده و اسمش را جزو شش شعبدهباز تاثيرگذار ۲۵ سال گذشتهميآورد يعني اينكه مرد جوان خيلي بيشتر از باور همه كارش را بلد است و ميداند كه چطور ذهن و حواس بيننده را با خودش همراه كند.
همه مهارت تردست جوان همين است: اينكه جوري نمايشاش را اجرا كند كه بيننده ذرهاي به ديدههايش شك نكند و خيال برش دارد كه هر چه هست و نيست يك ماجراي واقعي است و آن كسي هم كه دارد روبهرويش ژانگولر ميزند نه يك تردست ماهر بلكه آخر همه كمالات و معنويات روحي و اينجور چيزهاست. خواب خوش بينندههاي مبهوت كريس آنجل زماني از بين ميرود كه بفهمند همه كارهاي او فقط يك شعبده است. تر دستي مردي كه مهارتش خيرهكننده است و باورنكردني!
راه رفتن روي آب
راه رفتن روي آب هميشه براي مردم دنيا كار پيچيدهاي بوده تا جايي كه اگر كسي ميتوانست چنين كاري بكند و با وزن چند ده كيلويياش روي آب راه برود – بدون اينكه آب از آب هم تكان بخورد- انگار كاري كرده بود در حد و اندازه معجزه. اما اينكه كسي در قرن بيست و يكم، آن هم با آن سر و شكل امروزش، بخواهد پابرهنه روي آب قدم بردارد جاي حرف زيادي دارد.
آنجل با ترفند راه رفتن روي آب خيلي از مردم عامه جهان را كه عشق ژانگولر زدن دارند با خودش همراه كرد. گل سر سبد برنامههاي اول مجموعه «مايندفريك» هم همين راه رفتن روي آب بود؛ كليپي كه در آن نشان ميداد مرد جوان در حالي روي آب به آرامي قدم برميدارد كه يك عالم آدم بالغ و عاقل دور و برش در استخر دارند بي خيال شنا ميكنند.
رازگشايي:
قاعده بازي آبكي كريس آنجل خيلي زودتر از آنچه كه انتظار ميرفت فاش شد. كليپ و عكسهاي زيادي كه خبر از حقه ساده تردست جوان ميداد و اينكه او به چه راحتي و فقط با كمك گرفتن از دو، سه لايه شيشه و يك فيلمبردار وفادار و چند نفري كه هميشه از سياهي لشكرهاي او به حساب ميآيند از خجالت هر چه شعبدهباز و تردست دنياست درآمده و براي مدت زيادي عالم و آدم را سر كار گذاشته بود. ماجرا سادهتر از اين حرفهاست.
يك ميز شيشهاي بسيار ظريف كه البته از نمونههاي ديگر محكمتر و سختتر است و ميتواند وزن ۸۰ كيلويي آقاي شعبدهباز را تحمل كند جوري در استخر قرار گرفته كه با زاويهاي كه فيلمبردار از آنجل نمايش ميدهد به هيچ صورتي ديده نميشود و آن قدر هم ظريف است كه حتي در نماي بستهاي كه از كف پاي آنجل هم گرفته شده هيچ اثري از پيچ و تابهاي جنس شيشهاي ميز نيست!
كريس آنجل براي واقعيتر شدن ماجرا كارهاي ديگري هم كرده؛ اينكه بعضي از قسمتهاي ميز را باز نگه داشته تا هرازگاهي آنهايي كه داشتند زيرآبي ميرفتند سري بيرون بياورند، نفسي بكشند، تشويقي كنند و دوباره به آب تنيشان ادامه بدهند!
شعبدهباز روي لايهاي از شيشه ظريف و محكم راه ميرود.در حالي كه همه تصور ميكردند روي آب پا ميگذارد
ميز شيشهاي آنقدر ظريف ساخته شده كه بهراحتي قابل ديدن نيست.
رد شدن نخ از گردن
كريس آنجل كارهاي زيادي كرده است. از نصف كردن آدميزاد وسط خيابان گرفته تا درآوردن پروانه از دل و روده خودش. همهاش را هم در چشمزدني انجام داده بدون اينكه كسي لحظهاي بخواهد به حقيقت كارهاي شعبدهباز شك كند. كليپهاي هر كدام از اين تردستيها هم در اينترنت زياد است.
اين وسط رد كردن نخ از وسط گردن بدون اينكه ذرهاي خون روي زمين بريزد از آن كارهايي بود كه مو به تن همه سيخ كرد و خيليها همانجا به اوج كار شعبدهباز پي بردند. در يكي از از كليپهاي مايندفريك، كريس آنجل رو به دوربين بدون اينكه بخواهد كار اضافهاي كند نخي را روي گردنش ميكشد و آن قدر اين كار را ادامه ميدهد كه نخ كمكم توي گلويش فرو ميرود و ديگر ديده نميشود. فقط دو سر نخ باقي ميماند و تلاش بيشتر شعبدهباز براي در آوردن دوباره نخ از بيخ گلويش!
رازگشايي:
حقه است! آن هم به روشي كه حل آن براي من و شماي بيخبر از همه جا كمي سخت است. البته اگر كمي با فوتوفنهاي شعبدهبازي آشنا باشيد متوجه ميشويد!
شعبدهباز قبل از انجام تردستياش مادهاي خاص به گردنش ماليده كه بعد از هر بار تكان نخ ضخيمتر شده و مانند خمير و به رنگ بدن او نخ را به درون خودش راه ميدهد بدون اينكه از پوست گردن جدا شود. اينجاست كه تماشاچي فكر ميكند خميري كه روي گردن شعبدهباز است همان پوست برآمده اوست كه با تكانهاي نخ دارد متورم ميشود!
يك نخ پلاستيكي تنها وسيلهايست كه شعبدهباز با آن كارش را شروع كرد
خمير پلاستيكي در مدت كوتاهي كاملا به رنگ پوست شعبدهباز درميآيد
کریس آنجل
مادهاي كه آنجل براي فرو كردن نخ در گردنش استفاده ميكند. فقط يك وسيله خاص شعبدهبازها است.
رد شدن غلتك از روي بدن
حتي كسي مانند كريس آنجل معروف هم با آن دك و پزش يك جاهايي براي اينكه حواس مردم كوچه و بازار ينگه دنيا را سمت خودش جلب كند به وسط خيابان ميآيد و با آن قد و قامت نه چندان پهلوانياش خودش را به زير يك غلتك چند صد تني مياندازد. اين اجرا يكي از پربينندهترين كليپهاي آقاي شعبدهباز بود كه يك روز تابستاني در نيويورك اجرا شد. براي كريس آنجل پارچهاي بزرگ روي زمين پهن كردند و رويش هم يك عالم خرده شيشه ريختند. غلطك را هم كمي عقبتر گذاشته بودند. كريس به وسط ميدان آمد. روي پارچه دراز كشيد و شكمش را به روي شيشهها گذاشت.
بدون اينكه حتي يك قطره خون از بدنش بريزد. بعد هم غلتك آسفالت كاري راه افتاد و از روي انگشتهاي پاي شعبدهباز رد شد و تا كمر او جلو آمد. آه و ناله شعبدهباز بود كه بلند شد. مردم هم بدتر! بعد هم غلتك كنار ميرود و كريس جوان خودش را از زير آن بيرون ميكشد. شعبدهباز زنده است بدون اينكه حتي خراشي برداشته باشد!
رازگشايي:
كريس آنجل بيشتر از اينكه شعبدهباز خوبي باشد داستان رد شدن غلتك از بدن شعبدهباز هم يكي از آن ماجراهايي است كه او به خوبي از پس آن برآمد. اولا كه شيشهها واقعي نبودند و از جنس همان شيشههايي بودند كه اين روزها در تهيه فيلمهاي سينمايي و صحنههاي اكشن آنها زياد به كار گرفته ميشود. آنجايي كه بطري شيشهاي توي سر دشمن ميشكند يا طرف از بالاي يك برج چند طبقه با يك عالم شيشه خرده شكسته به پايين ميآيد.
اين جور شيشهها ساختگي هستند و هيچ آسيبي به بدن نميزنند. اما اصل ماجراي غلتك اينجاست كه قبل از اجراي شعبدهباز دار و دسته او به محلي كه آنجل قرار بود در آن اجرا داشته باشد رفتند و مساحتي به اندازه بدن او را كندند. جايش را هم با يك اسفنج نرم و انعطافپذير پر كردند و رويش را هم پارچه كشيدند و خرده شيشه ريختند. با رد شدن غلطك از روي پاهاي شعبدهباز بدن او به پايين ميرفت و هيچ آسيبي نميديد!
غلتك آسفالتكاري در حالي از روي تن شعبدهباز رد شد كه زير بدن او پر از خردهشيشه بود
يك نوار اسفنجي پهن زير بدن شعبدهباز قرار ميگيرد تا بافشار غلتك آسيبي به او نرسد
عکس های نامزدی کریس انجل
شعبده باز مشهور آمریکایی نامزدی خود را با "ساندرا گونزالز" رسما اعلام کرد.
"کریس انجل" شعبده باز ۴۳ ساله مشهور آمریکایی که به خاطر اجرای برنامه تلویزیونی "ذهن عجیب کریس انجل" طرفداران زیادی را در سراسر دنیا جذب کرده سرانجام تصمیم گرفت با دنیای مجردی خود خداحافظی کند و در روز ۷ سپتامبر نامزدی خود را با "ساندرا گونزالز" رسما اعلام کرد.
گفتنی است "کریس انجل" نامزد خود را ۴ سال پیش در یکی از سری برنامه هایش در حالی ملاقات کرده بود که در آن برنامه کریس عروسش را با ۵ قیراط الماس و حلقه های تیتانیوم سورپرایز کرده بود و این رابطه تا به حال به طول انجامیده و منجر به ازدواج آنان شد.
از زمان دقیق مراسم ازدواج آنها خبری در دست نیست .
بیوگرافی سپیده خداوردی
سپیده خداوردی دارای تحصیلات ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اراک می باشد. وی بازیگری را با مجموعه “بچه های خیابان” همایون اسعدیان آغاز کرد.
وی در فیلم ها و سریال های متعددی مانند: “ایستگاه بهشت” به کارگردانی نادر مقدس، “قهوه اسپرسو” به کارگردانی رضا بهشتی، “یک گوشه پاک و پرنور” به کارگردانی علی موذنی، “گیلعاد” به کارگردانی حسین سهیلی زاده و … به ایفای نقش پرداخته است.
در ضمن خداوردی ۱۱ سال سابقه فعالیت در زمینه موسیقی دارد و نوازنده ارکستر ملی است.در زیر عکسهای وی را که در کنسرت شجریان یک نوازنده است را میبینید.